army / stopwords.txt
M17idd's picture
Update stopwords.txt
b6f60de
raw
history blame
30.8 kB
!
"
#
$
%
&
'
(
)
*
+
,
-
.
...
....
/
:
<
=
>
@
[
\
]
^
_
`
{
|
}
~
«
»
،
؛
؟
ء
آاو و و و
آباد
آخ
آخر
آخرها
آخه
آدمهاست
آرام
نهاد
تهیه
؟’]
آرام آرام
آره
آری
آزادانه
آسان
آسانی
آسيب پذيرند
آسیب
آسیب پذیرند
آشكارا
آشنايند
آشنایند
آشکارا
آقا
آقای
کجا
قرار
در
دارد
آقایان
آمد
آمدن
آمده
آمرانه
آن
آن ها
آن گاه
آنان
آناني
آنانی
آنجا
چند
مرحله
آنرا
آنطور
مراحلی
و
چه
طراحی
آنقدر
آنكه
آنها
آنهاست
آنچنان
آنچنان كه
آنچنان که
آنچه
آنکه
آنگاه
آن‌ها
آهان
آهاي
آهای
آور
آورد
آوردن
آورده
آوه
آيا
آيد
آی
آیا
آید
آیند
ا
ابدا
داشت
ابلهانه
ات
اتفاقا
اثر
اثرِ
اجراست
احتراما
احتمالا
احياناً
احیانا
احیاناً
اخ
اختصارا
اخر
اخرها
اخه
اخيراً
اخیر
اخیرا
اخیراً
اراسته
ارام
ارایه
ارنه
اره
اری
از
از آن پس
از بس که
از جمله
ازادانه
ازان
ازانجا
ازانجاكه
ازاين رو
ازاین
ازاین رو
ازاینرو
ازبه
ازجمله
ازروی
ازسر
ازش
ازقبیل
ازلحاظ
ازنظر
ازو
ازیك
اس
اساس
اساسا
اساساً
اسان
اسانتر
اسانی
است
استفاد
استفاده
اسلامي اند
اسلامی اند
اش
اشان
اشتباها
اشد
اشفته
اشكار
اشكارا
اشكارتر
اشنایند
اشند
اشکارا
اشیم
اصطلاجا
اصطلاحا
اصلا
اصلاً
اصولا
اصولاً
اطلاعند
اعلام
اغلب
افتاد
افتادن
افزود
افسوس
افقی
اقل
اقلا
اقليت
اقلیت
اكتسابا
اكثر
اكثرا
اكثراً
اكثريت
اكثریت
اكنون
الا
الاسف
الان
الایِ
البته
البتّه
الته
التّه
الزاما
الظاهر
المقدور
الهي
الهی
الي
الی
ام
اما
امان
امرانه
امروز
امروزه
امسال
امشب
امور
امورات
اميدوارم
اميدوارند
اميدواريم
امیدوارم
امیدوارند
امیدواریم
ان
ان شاأالله
انان
انانی
انتها
انجام
اند
اندك
اندكي
اندكی
اندکی
انرا
انشاالله
انشالا
انصافا
انطور
انقدر
انكس
انكه
انم
انها
انهاست
انوقت
انچنان
انچه
انکه
انگار
انگاه
انگه
انگونه
اه
اهان
اهای
او
اور
اورد
اوردن
اوست
اول
اولا
اولاً
اولش
اولین
اومد
اومده
اون
اونا
اونایی
اونجا
اونجور
اونجوری
اونجوری که
اونهمه
اوه
اویی
اي
ايشان
ايم
اين
اين جوري
اين قدر
اين گونه
اينان
اينجا
اينجاست
اينكه
اينها
اينهاست
اينو
اکثر
اکثرا
اکثراً
اکثریت
اکنون
اگاهانه
اگر
اگر چه
اگرنه
اگرچه
اگه
ای
ایا
اید
ایشان
ایم
این
این جوری
این دفعه
این قدر
این گونه
اینا
اینان
اینجا
اینجاست
اینجور
اینجوری
ایند
اینرو
اینست
اینطور
اینطوری
اینقدر
اینك
اینكه
اینم
اینه
اینها
اینهاست
اینهمه
اینو
اینچنین
اینک
اینکه
اینگونه
این‌ها
ب
ب
با
بااطمینان
باانكه
بااين حال
بااين وجود
بااین
بااین حال
بااین وجود
بااینكه
باتوجه
باد
بار
بارة
باره
بارها
بارهاوبارها
بارهٌ
باز
باز هم
بازاندیشانه
بازم
بازهم
بازي كنان
بازيگوشانه
بازی
بازی کنان
بازیگوشانه
باستثنای
باش
باشد
باشم
باشند
باشه
باشيم
باشی
باشید
باشیم
باعلاقه
بالا
بالاتر
بالاخره
بالاخص
بالاست
بالاي
بالای
بالایِ
بالضرور
بالطبع
بالعكس
بالعکس
بالقوه
بالله
بالنتیجه
بالنسبه
باهم
باوجود
باوجودانكه
باوجوداینكه
باوجودي كه
باوجودی
باوجودی که
باوجودیكه
باورند
بايد
باید
بایستی
ببینم
ببینید
بتازگی
بتدريج
بتدریج
بتمامی
بتوان
بتواند
بتوانی
بتوانیم
بجا
بجای
بجز
بخاطر
بخاطراینكه
بخردانه
بخش
بخشه
بخشی
بخصوص
بخواه
بخواهد
بخواهم
بخواهند
بخواهی
بخواهید
بخواهیم
بخوبي
بخوبی
بد
بد جور
بدان
بدانجا
بدانها
بدانید
بدبینانه
بدجور
بدخواهانه
بدرستی
بدرشتی
بدلخواه
بدم
بده
بدهید
بدون
بدين
بدين ترتيب
بدينجا
بدید
بدیم
بدین
بدین ترتیب
بدینجا
بدینسان
بر
برآن
برآنند
برا
برابر
برابرِ
براثر
براحتی
براساس
براستی
بران
برانند
برانهاست
براي
برايت
برايش
برايشان
برايم
برايمان
برای
برایت
برایش
برایشان
برایم
برایمان
برایِ
برحسب
برخلاف
برخوردار
برخوردارند
برخي
برخی
برداري
برداری
برداشتن
بردن
برروی
برعكس
برعکس
برغم
برم
برمی
برن
برنامه
برنامه سازهاست
برنمی
بره
برو
بروز
بروشني
بروشنی
برپا
بری
برید
بریزید
بریم
بزرگ
بزعم
بزنید
بزودی
بس
بسا
بسادگي
بسادگی
بسته
بسختي
بسختی
بسرعت
بسهولت
بسوي
بسوی
بسي
بسيار
بسياري
بسی
بسیار
بسیاری
بشان
بشدت
بشم
بشن
بشه
بشوند
بشی
بشید
بشیم
بشین
بصورت
بطبع
بطور
بطوركلی
بطوري كه
بطوری
بطوری که
بطوریكه
بعد
بعد از اين كه
بعد از این که
بعدا
بعداز
بعدازان
بعدازاین
بعدازظهر
بعداً
بعدها
بعدی
بعری
بعضا
بعضي
بعضي شان
بعضي ها
بعضيهايشان
بعضی
بعضی شان
بعضیشان
بعضیها
بعضیهاشان
بعضیهایشان
بعضی‌ها
بعلاوه
بعيد
بعید
بفهمي نفهمي
بفهمی
بفهمی نفهمی
بقدری
بكار
بكرات
بلادرنگ
بلافاصله
بلكه
بله
بلکه
بلی
بماند
بمراتب
بموجب
بموقع
بنابراين
بنابراین
بنابرین
بنابه
بناچار
بندرت
بندي
بندی
بنی
به
به آساني
به آسانی
به تازگي
به تازگی
به تدريج
به تدریج
به تمامي
به تمامی
به جاي
به جای
به جز
به خوبي
به خوبی
به درشتي
به درشتی
به دلخواه
به راستي
به راستی
به رغم
به روشني
به روشنی
به زودي
به زودی
به سادگي
به سادگی
به سرعت
به شان
به شدت
به طور
به طور كلي
به طور کلی
به طوري كه
به طوری که
به علاوه
به قدري
به قدری
به كرات
به مراتب
به ناچار
به هرحال
به هيچ وجه
به هیچ وجه
به وضوح
به ويژه
به ویژه
به کرات
به گرمي
به گرمی
بهت
بهتر
بهترين
بهترین
بهتون
بهرحال
بهش
بهشون
بهم
بهیچ
بوجود
بود
بودم
بودن
بودند
بوده
بودی
بودید
بودیم
بوضوح
بويژه
بویژه
بي
بي آنكه
بي اطلاعند
بي ترديد
بي تفاوتند
بي نيازمندانه
بي هدف
بيرون
بيست
بيش
بيشتر
بيشتري
بين
بيگمان
بپا
بکار
بکن
بکند
بکنم
بکنند
بکنی
بکنید
بکنیم
بگذاریم
بگرمی
بگم
بگه
بگو
بگوید
بگویم
بگویند
بگویی
بگویید
بگوییم
بگی
بگیر
بگیرد
بگیرم
بگیرند
بگیری
بگیرید
بگیریم
بگین
بی
بی آنکه
بی اطلاعند
بی تردید
بی تفاوتند
بی نیازمندانه
بی هدف
بیا
بیاب
بیابد
بیابم
بیابند
بیابی
بیابید
بیابیم
بیاد
بیاریم
بیام
بیاور
بیاورد
بیاورم
بیاورند
بیاوری
بیاورید
بیاوریم
بیاید
بیایم
بیایند
بیایی
بیایید
بیاییم
بیرون
بیرونِ
بیست
بیش
بیشتر
بیشتری
بیفته
بین
بینابین
بینمان
بیهوده
بیگمان
پ
پنجاه
ت
تا
تاانجا
تاانجاكه
تاانكه
تااینجا
تااینكه
تابه
تاجاییكه
تاحدودی
تاحدی
تازه
تازگی
تاكنون
تان
تاوقتی
تاوقتیكه
تاکنون
تحت
تحريم هاست
تحریم
تحریم هاست
تحقیق
تدریج
تدریجا
تدریجی
تر
تر براساس
تر براساس
ترتیب
ترجیحا
تردید
ترند
ترين
تری
تریلیارد
تریلیون
ترین
تصريحاً
تصریحا
تصریحاً
تعداد
تعدادي
تعدادی
تعمدا
تفاوت
تفاوتند
تفننی
تقريبا
تقريباً
تقریبا
تقریباً
تك
تك تك
تلويحاً
تلویحا
تلویحاً
تمام
تمام قد
تماما
تمامشان
تمامي
تمامی
تند
تند تند
تنها
تنهایی
تنگاتنگ
ته
تو
توؤماً
توان
تواند
توانست
توانستم
توانستن
توانستند
توانسته
توانستی
توانستیم
توانم
توانند
توانی
توانید
توانیم
توسط
تولِ
تون
تونست
تووما
توي
توی
تویِ
تویی
تک
تک تک
تی
ث
ثالثا
ثالثاً
ثانياً
ثانی
ثانیا
ثانیاً
ج
جا
جاي
جايي
جای
جایی
جبرگرایانه
جدا
جدااز
جداازهم
جداً
جداگانه
جديد
جديدا
جدی
جدید
جدیدا
جرمزاست
جريان
جریان
جز
جزجز
جسورانه
جلو
جلوتر
جلوي
جلوگيري
جلوگیری
جلوی
جلویری
جلویِ
جمع
جمع اند
جمعا
جمعي
جمعی
جمله
جنابعالي
جنابعالی
جناح
جنس
جنس اند
جهت
جور
جوری
ح
حاشا
حاشاوكلا
حاشيه اي
حاشیه
حاشیه‌ای
حاضر
حاضرم
حاكيست
حاكیست
حال
حالا
حالكه
حالی
حاکیست
حتما
حتماً
حتي
حتی
حداقل
حداكثر
حداکثر
حدود
حدودا
حدودِ
حرف
حسابگرانه
حسابی
حسب
حضرتعالي
حضرتعالی
حق
حقيرانه
حقیرانه
حقیقتا
حكما
حكماً
حكیمانه
حول
حکماً
خ
خارج
خارجِ
خاست
خالص
خالصانه
خالی
خام
خامسا
خب
خداحافظ
خداروشکر
خداست
خداگونه
خدمات
خردمندانه
خسته
خسته اي
خسته‌ای
خشمگین
خصمانه
خصوصا
خصوصاً
خلاصه
خلاقانه
خو
خواست
خواستم
خواستن
خواستند
خواسته
خواستی
خواستید
خواستیم
خواه
خواهد
خواهش
خواهم
خواهند
خواهيم
خواهی
خواهید
خواهیم
خواهیمكرد
خوب
خوبتر
خوبست
خوبی
خوتهد
خود
خود به خود
خوداند
خوداگاهانه
خودبه
خودبه خودي
خودبه خودی
خودت
خودتان
خودتو
خودرا
خودش
خودشان
خودشون
خودم
خودمان
خودمختارانه
خودمو
خودنمایانه
خودی
خوردن
خوش
خوشبختانه
خوشبینانه
خوشحال
خويش
خويشتنم
خوگیرانه
خویش
خویشتن
خویشتنم
خير
خيره
خيلي
خیاه
خیر
خیره
خیلی
د
دا
داام
دااما
داخل
داد
دادم
دادن
دادند
داده
دادی
دادید
دادیم
دار
دارا
داراست
دارای
دارد
دارم
دارن
دارند
داره
داريم
داری
دارید
داریم
داشت
داشتم
داشتن
داشتند
داشته
داشتی
داشتید
داشتیم
دامم
دانست
دانند
داوطلبانه
دایم
دایما
دخترانه
در
در آینده
در باره
در بارهٌ
در ثاني
در ثانی
در كل
در كنار
در مجموع
در نهايت
در نهایت
در واقع
در کل
در کنار
دراثر
دراره
درازا
درازای
دران
دراين ميان
دراین
دراین میان
درباب
درباره
دربدر
دربر
دربرابر
دربه
درتخت
درثانی
درحال
درحالي كه
درحاليكه
درحالی
درحالی که
درحالیكه
درحالیکه
دردكشان
درراستای
درست
درست و حسابي
درست و حسابی
درسته
درشت
درشتی
درصورتي كه
درصورتی
درصورتی که
درصورتیكه
درطی
درعين حال
درعین
درعین حال
دركل
دركنار
درمجموع
درمقابل
درمورد
درمیان
درنتیجه
درنهایت
درهر
درهرحال
درهرصورت
درواقع
درون
دريغ
دريغا
درپی
دریغ
دریغا
درین
دسته
دسته دسته
دشمنيم
دشمنیم
دشوار
دشوارتر
دفعه
دقيقا
دقیق
دقیقا
دلخواه
دلخوش
دلشاد
دم
دنالِ
دنبال
دنبالِ
ده
دهد
دهم
دهند
دهی
دهید
دهیم
دو
دو روزه
دوباره
دوباره‌ای
دوتا
دوتادوتا
دور
دوراز
دورتر
دوساله
دوستانه
دوم
دون
دونستن
دونید
دوهزاری
ديده
دير
ديرت
ديرم
ديروز
ديشب
ديوانه اي
ديوي
ديگر
ديگران
ديگري
ديگه
دچار
دگربار
دگرباره
دگرگون
دی
دیدم
دیده
دیر
دیران
دیرت
دیرم
دیروز
دیروزبه
دیری
دیشب
دیوانه
دیوانه‌ای
دیوی
دیگر
دیگران
دیگرتا
دیگری
دیگه
ذ
ذاتا
ذاتاً
ذاری
ذاشته
ذالك
ذلک
ذیل
ذیلا
ر
را
رااز
رابسیار
رابه
راجع
راجع به
راحت
راحتر
رادر
رارِ
راسا
راساس
راست
راستا
راستي
راستی
راه
رای
رایِ
رخوردار
رخی
رداری
ردد
رسما
رسید
رسیده
رشته
رغم
رفت
رفتارهاست
رفتن
رفته
رفته‌ام
رنجند
رندانه
ره
رهگشاست
رو
رواست
روب
روبرو
روبروست
روبه
روز
روز به روز
روزانه
روزبروز
روزمره
روزه
روزه اي
روزه ايم
روزه ایم
روزه ست
روزه م
روزهاي
روزهای
روزه‌ای
روش
روشن
روشنی
روم
روهی
روى
روي
رويش
روی
رویش
رویم
رویِ
ريزي
ریاكارانه
ریز
ریزان
ریزی
ز
زد
زدم
زدن
زده
زشت
زشتكارانند
زشتکارانند
زمان
زمانی
زمینه
زنند
زهي
زهی
زو
زود
زودتر
زودی
زياد
زياده
زير
زيرا
زيرچشمي
زیاد
زیادتر
زیاده
زیبا
زیباتر
زیر
زیرا
زیراكه
زیركانه
زیرند
زیرِ
زیرچشمی
زین
س
سابق
سابقا
ساختن
ساخته
ساخته‌ام
ساده
ساده اند
سادگی
سازان
سازهاست
سازي
سازگارانه
سازی
ساق
ساكنند
سال
سالانه
سالته
سالم
سالم تر
سالم‌تر
ساله
سالهاست
سالیانه
ساکنند
سایر
سایران
سایرین
ست
سخت
سختتر
سخته
سر
سراسر
سرانجام
سراپا
سرعت
سري
سريع
سريعاً
سری
سریع
سریعا
سریعاً
سریِ
سعي
سعی
سمت
سمتِ
سنگدلانه
سنگین
سه
سه باره
سهوا
سهواً
سوم
سوي
سوی
سویِ
سياه چاله هاست
سيخ
سپس
سی
سیار
سیاری
سیاه
سیاه چاله هاست
سیخ
ش
شاأالله
شااالله
شاد
شادتر
شادمان
شاكله
شان
شاهدند
شاهديم
شاهدیم
شايد
شاید
شب
شبانه
شبهاست
شتابان
شتابزده
شجاعانه
شخصا
شخصاً
شد
شدت
شدم
شدن
شدند
شده
شده‌اند
شديدا
شديداً
شدگان
شدی
شدید
شدیدا
شدیداً
شدیم
شرط
شش
شش نداشته
شش نداشته
شم
شما
شصت
شصتم
شماري
شماری
شماست
شمايند
شمایند
شناسي
شناسی
شناسید
شه
شو
شود
شوراست
شوقم
شوم
شون
شوند
شونده
شوی
شوید
شویم
شيرين
شيرينه
شيك
شی
شیرین
شیرینه
شیك
شیم
شیک
ص
صادقانه
صاف
صبح
صد
صدمین
صدم
صدالبته
صددرصد
صراحتا
صرفا
صرفاً
صريحاً
صریح
صریحا
صریحاً
صریحتر
صمیمانه
صندوق
صندوق هاست
صورت
ض
ضد
ضدِّ
ضدِّ
ضرورتا
ضعیف
ضعیفتر
ضمن
ضمنا
ضمناً
ط
طبعا
طبعاً
طبقِ
طبيعتا
طبیعتا
طرف
طريق
طریق
طقِ
طلبكارانه
طلبکارانه
طور
طوری
طي
طی
ظ
ظاهرا
ظاهراً
ظهر
ع
عاجزانه
عادلانه
عاقبت
عاقلانه
عالمانه
عالی
عبارتند
عج
عجب
عجولانه
عدم
عرفاني
عرفانی
عری
عزیز
عضی
عقب
عقبتر
عقبِ
عقِ
علارغم
علاوه
علاوه بر
علاوه بر آن
علاوه برآن
علت
علنا
علناً
علي الظاهر
علي رغم
عليه
علّتِ
علی
علی الظاهر
علی رغم
علیرغم
علیه
عمدا
عمداً
عمدتا
عمدتاً
عمده
عمدی
عمل
عملا
عملاً
عملي اند
عملگرایانه
عملی
عملی اند
عموم
عموما
عموماً
عمیقا
عن
عنقريب
عنقریب
عنوان
عنوانِ
عه
عيناً
عینا
عیناً
غ
غالبا
غزالان
غير
غيرقانوني
غیر
غیراز
غیرازان
غیرازاین
غیرتصادفی
غیرطبیعی
غیرعمدی
غیرقانونی
غیریكسان
ف
فاقد
فبها
فر
فراتر
فراتراز
فراوان
فردا
فرماید
فعالانه
فعلا
فعلاً
فقط
فكر
فلان
فلذا
فناورانه
فهرستوار
فورا
فوری
فوق
فکر
فی
ق
قاالند
قابل
قاطبه
قاطعانه
قاعدتا
قاعدتاً
قال
قانونا
قانوناً
قبل
قبلا
قبلاً
قبلند
قد
قدر
قدرمسلم
قدري
قدری
قرار
قراردادن
قریب
قصدِ
قضاياست
قضایاست
قطعا
قطعاً
قل
قیلا
ك
كارافرینانه
كاربرمدارانه
كارند
كاش
كاشكي
كاشكی
كاملا
كاملاً
كاملتر
كان
كاین
كجا
كجاست
كدام
كدامند
كدامیك
كرات
كرد
كردم
كردن
كردند
كرده
كردید
كردیم
كز
كزین
كس
كسانی
كسي
كسی
كشیدن
كل
كلا
كلي
كليشه هاست
كليه
كلی
كلیشه
كم
كم كم
كمابیش
كماكان
كمتر
كمتره
كمي
كمی
كنار
كنارش
كنارِ
كنان
كنايه اي
كنایه
كند
كنم
كنن
كنند
كننده
كنه
كنيد
كنيم
كنی
كنید
كنیم
كه
كودكانه
كوركورانه
كي
كَی
كی
كیست
ل
لا
لااقل
لاجرم
لب
لذا
لزوما
لزوماً
لطفا
لطفاً
لكه
له
ليكن
لکه
لی
لیكن
لیکن
م
ما
ما رو
مات
مادام
مادامي
مادامی
مادامیكه
مارو
ماست
ماشینوار
ماقبل
مالا
مالامال
مامان
مامان مامان گويان
مامان مامان گویان
مان
مانند
مانندِ
ماه
ماهرانه
ماهیتا
مایی
مبادا
متؤسفانه
متاسفانه
متعاقبا
متفاوتند
متفكرانه
متقابلا
متوالی
متوسفانه
مثابه
مثل
مثل اینکه
مثلا
مثلِ
مجانی
مجبورند
مجددا
مجدداً
مجرمانه
مجموع
مجموعا
مجموعاً
محتاجند
محتاط
محتاطانه
محض رضای خدا
محكم
محكم تر
محکم
محکم‌تر
مخالفند
مختصر
مختصرا
مختلف
مخصوصا
مخصوصاً
مدام
مداوم
مدبر
مدبرانه
مدت
مدتهاست
مدتی
مدّتی
مذهبي اند
مذهبی
مذهبی اند
مر
مرا
مراتب
مرتب
مرتبا
مردانه
مردم
مردم اند
مرسی
مستحضريد
مستحضرید
مستعد
مستقلا
مستقيما
مستقیم
مستقیما
مستمر
مستمرا
مستند
مسلم
مسلما
مسیولانه
مشت
مشتركا
مشتركاً
مشترکاً
مشخص
مشغول
مشغولند
مشكل
مشكلتر
مطلق
مطلقا
مطمانا
مطمانم
مطمنا
مطمینا
مع
مع الاسف
مع ذلك
مع ذلک
معتقدم
معتقدند
معتقديم
معتقدیم
معدود
معذوريم
معذوریم
معلق
معلومه
معمولا
معمولاً
معمولي
معمولی
مغرضانه
مغلوب
مفيدند
مفیدند
مقابل
مقال
مقدار
مقصر
مقصرند
مقصري
مقصری
مقلوب
مكرر
مكررا
مكرراً
ملزم
ملیارد
ملیون
مميزيهاست
ممکن
ممیزیهاست
من
منتهي
منتهی
منحصر
منحصرا
منحصربفرد
مند
منصفانه
منطقا
منطقي
منطقی
منم
منو
مني
منی
مهمتره
مواجهند
موارد
موجب
موجودند
موخر
مورد
موضوع
موقتا
موقعیكه
مون
مي
ميان
ميزان
ميليارد
ميليون
مکرر
مکرراً
مگر
مگر آن كه
مگر آن که
مگر اين كه
مگر این که
مگرانكه
مگراینكه
مگه
مگو
می
می خوانم
می خوانید
می شود
میاد
میان
میباشد
میتونه
میخواد
میخواستن
میخوانم
میخوانید
میخواهند
میخوای
میخونم
میخونید
میداد
میدم
میدن
میده
میدهد
میدهم
میدهیم
میرم
میرن
میره
میروم
میزان
میشد
میشم
میشه
میشود
میشوند
میفرستم
میفرستی
میفرستین
میكند
میكنم
میكنن
میكنند
میكنه
میكنیم
میلیارد
میلیون
مینوشند
میکرد
میکند
میکنم
میکنن
میکنند
میکنه
میکنی
میکنید
میکنیم
میگردد
میگم
میگن
میگه
میگی
میگیره
می‌آید
می‌باشد
می‌باشند
می‌توان
می‌تواند
می‌توانند
می‌خواهیم
می‌داند
می‌دهد
می‌رسد
می‌رود
می‌شد
می‌شود
می‌شوند
می‌فرماید
می‌کند
می‌کنم
می‌کنند
می‌کنیم
ن
نا
نااميد
ناامید
نااگاهانه
ناتوان
ناخواسته
ناخوانده
نادیده
ناراضي اند
ناراضی
ناراضی اند
ناراین
ناسازگارانه
ناشناخته
ناشي
ناشی
ناكام
نام
ناهشیار
ناپذیر
ناچار
ناگاه
ناگزير
ناگزیر
ناگهان
ناگهانی
ناید
نباش
نبايد
نباید
نبش
نبود
نتیجتا
نحوه
نخست
نخستين
نخستین
نخواهد
نخواهم
نخواهند
نخواهی
نخواهید
نخواهیم
نخودي
نخودی
نداد
ندارد
ندارم
ندارند
نداره
نداری
ندارید
نداریم
نداشت
نداشتم
نداشتند
نداشته
نداشتی
نداشتید
نداشتیم
ندرت
ندرتا
ندی
ندیدی
نرم
نرمی
نره
نریم
نزد
نزديك
نزدِ
نزدیك
نزدیكتر
نزدیكِ
نزدیم
نزدیک
نزدیکِ
نسبت
نسبتا
نشان
نشده
نشه
نشون
نظرا
نظربه
نظير
نظیر
نفر
نفرند
نفهمی
نقادانه
نكرده
نكنند
نكنه
نمايد
نماید
نمایش
نموده
نمي
نمی
نمیاورم
نمیبرد
نمیتونه
نمیروم
نمیشه
نمیكنن
نمیكنند
نمیمونید
نمیگیرند
نمی‌شود
نمی‌کند
نه
نه تنها
نهان
نهايتا
نهايتاً
نهایت
نهایتا
نهایتاً
نواورانه
نود
نودم
نودمین
نوشت
نوع
نوعا
نوعاً
نوعي
نوعی
نومید
نيازمندند
نيز
نيست
نيمي
نکردن
نکرده
نکن
نکند
نکنم
نکنند
نکنی
نکنید
نکنیم
نگاه
نگو
نیازمندانه
نیازمندند
نیز
نیست
نیستم
نیستند
نیستیم
نیك
نیم
نیمی
ه
ها
هاست
هاش
هام رو
هامو
هان
هانتا
هاي
هايي
های
هایت
هایی
هبچ
هترین
هدف
هر
هر از گاهي
هر از گاهی
هر چند
هر چند كه
هر چند که
هر چه
هرازچندگاهی
هرانچه
هرجا
هرحال
هرز
هرزچندگاهی
هرساله
هرقدر
هركدام
هركس
هركسی
هركه
هروقت
هرچقدر
هرچند
هرچه
هرکس
هرکی
هرگاه
هرگز
هرگونه
هزار
هزارها
هست
هستا
هستش
هستم
هستن
هستند
هستيم
هستی
هستید
هستیم
هسن
هشان
هشتاد
هشتادم
هشیارانه
هفت
هفتاد
هق
هق هق كنان
هق هق کنان
هم
هم اكنون
هم اينك
هم اکنون
هم اینک
همان
همان طور كه
همان طور که
همان گونه كه
همان گونه که
همانا
همانطور
همانطوركه
همانطوری
همانطوریكه
همانقدر
همانند
همانها
همانی
هماهنگتر
همخوان
همدلانه
همديگر
همدیگر
همزمان
همسو
همسوبا
همكارانه
هممون
همنوا
همه
همه اش
همه روزه
همه ساله
همه شان
همه مون
همهٌ
همه‌اش
همه‌مون
همواره
همون
هميشه
همين
همين كه
همچنان
همچنان كه
همچنان که
همچنانكه
همچنين
همچنین
همچون
همچين
همچین
همگام
همگان
همگي
همگی
همی
همیشه
همیشگی
همین
همین که
همینطور
همینطوركه
همینطوری
همینطوریكه
همینكه
هنام
هنامِ
هنامی
هنوز
هنگام
هنگامي كه
هنگامِ
هنگامی
هنگامی که
هنگامیكه
هوشمندانه
هوشیارانه
هوي
هوی
هي
هيچ
هيچ گاه
هيچكدام
هيچكس
هيچي
هيچگاه
هيچگونه
هی
هیچ
هیچ جور
هیچ گاه
هیچجور
هیچكدام
هیچكس
هیچوقت
هیچکدام
هیچکس
هیچگاه
هیچگونه
هیچی
هیچیك
هیچ‌جور
و
و لا غير
و لا غیر
وابسته
وابسته اند
وارد
واسش
واسه
واضح
واضحتر
واقع
واقعا
واقعاً
واقعي
واقعی
واقفند
واما
واي
وای
وبرای
وجدانا
وجه
وجود
وجودیكه
وحشت
وحشت زده
ود
ودن
ودند
وده
ور
ورا
ورای
وزو
وسطِ
وضع
وضوح
وقتي
وقتي كه
وقتی
وقتی که
وقتیكه
وقتیکه
ولي
ولی
ولیكن
ونن
وهمین
وي
ويا
وگر
وگرد
وگرنه
وگو
وی
ویا
وید
ویند
ویژه
ي
يا
يابد
يارب
يعني
يقيناً
يك
يك جوري
يك كم
يك كمي
يكديگر
يكريز
يكسال
يكي
يواش يواش
ً
ٌ
ٍ
َ
ُ
ِ
ّ
ّه
ْ
ٔ
٪
ٰ
پ
پارسال
پارسايانه
پارسایانه
پاره
پاره اي
پاره‌ای
پاعینِ
پايين ترند
پایین
پایین ترند
پدرانه
پدرپی
پديده هاست
پدیده
پذیر
پذیرند
پراز
پرسان
پروردگارا
پريروز
پریروز
پس
پس از
پس فردا
پشت
پشتوانه
پشتوانه اند
پشيموني
پشیمونی
پنج
پنهان
په
پهن
پهن شده
پي
پي درپي
پيداست
پيرامون
پيش
پيوسته
پی
پی درپی
پیامبرانه
پیدا
پیداست
پیدرپی
پیرامون
پیش
پیشاپیش
پیشتر
پیششون
پیشِ
پیوسته
پیگیر
چ
چارده
چاله
چاپلوسانه
چت
چته
چرا
چرا كه
چرا که
چراكه
چشم
چشم بسته
چطور
چقدر
چكار
چنان
چنانكه
چنانچه
چنانکه
چند
چند روزه
چندان
چندانی
چندروزه
چندماهه
چندمین
چنده
چندين
چندین
چنين
چنین
چه
چه بسا
چه طور
چهار
چهارهزار
چهل
چو
چون
چونه
چي
چيزهاست
چيزي
چيزيست
چيست
چيه
چکار
چگونه
چی
چیز
چیزهاست
چیزی
چیزیست
چیست
چیه
ژ
ک
کا
کار
کارند
کاش
کاشکی
کامل
کاملا
کاملاً
کتبا
کجا
کجاست
کدام
کرات
کرد
کردم
کردن
کردند
کرده
کردی
کردید
کردیم
کردین
کس
کسانی
کسی
کل
کلا
کلی
کلیه
کم
کم کم
کماکان
کمتر
کمتره
کمتری
کمک
کمی
کن
کنار
کنارش
کنارِ
کنان
کنایه‌ای
کند
کنم
کنن
کنند
کننده
کنه
کنون
کنونی
کنی
کنید
کنیم
که
کو
کَی
کی
گ
گاه
گاهي
گاهی
گذاران
گذاري
گذاری
گذاشتن
گذاشته
گذاشتیم
گذشته
گر
گردد
گردند
گردید
گرفت
گرفتارند
گرفتم
گرفتن
گرفتند
گرفته
گرفتی
گرفتید
گرفتیم
گرمی
گرنه
گروهي
گروهی
گرچه
گفت
گفتم
گفتن
گفتند
گفته
گفتی
گفتید
گفتیم
گمان
گه
گهگاه
گهگاهی
گو
گونه
گويد
گويند
گويي
گوی
گویا
گویان
گوید
گویم
گویند
گویی
گویید
گوییم
گيرد
گيري
گیر
گیرد
گیرم
گیرند
گیری
گیرید
گیریم
ی
یا
یااز
یاانكه
یااینكه
یاب
یابد
یابم
یابند
یابی
یابید
یابیم
یاد
یارب
یافت
یافتم
یافتن
یافته
یافتی
یافتید
یافتیم
یرد
یرونِ
یری
یست
یش
یشتر
یشتری
یعنی
یقینا
یقیناً
یك
یكایك
یكبار
یكباره
یكجا
یكجانبه
یكجور
یكجوری
یكدم
یكدیر
یكدیگر
یكریز
یكزمان
یكسال
یكسره
یكسری
یكطرفه
یكنواخت
یكپارچه
یكی
یه
یو
یواش
یواش یواش
یک
یک جوری
یک چیزی
یک کم
یک کمی
یکدیگر
یکریز
یکسال
یکهزار
یکی
آور
آی
باش
توان
خواه
دار
دیگران
شو
کن
گوی
گیر
یاب
علاقه مند
ـ
و